عبور از زندگی با ترانزیت مرگ
تاریخ انتشار: ۵ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۰۹۵۰۵۰
همراه با گفتارهایی از رضا صائمی ، علیرضا رئیسیان ، علیرضا تابش ، سیروس الوند ، مجید مجیدی ، ابراهیم حقیقی ، داریوش مهرجویی ، فرهاد توحیدی و پوران درخشنده
رضا صائمی
منتقد سینما
کرونا جان کامبوزیا پرتوی را هم گرفت تا سینما سوگوار سینماگر شاخص دیگری شود، گرچه در اغلب خبرها تیتر زدند مرگ یک کارگردان سینما اما واقعیت این است که پرتوی بیش از کارگردان بودن یک فیلمنامه نویس توانا و قابلی بود که کارنامه پرباری در این حوزه دارد؛ فیلمنامههایی که جوایز متعددی از جشنوارههای سینمایی را به خود اختصاص دادند؛ دریافت 4 سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه از جشنواره فجر به خاطر فیلمهای من ترانه پانزده سال دارم، کافه ترانزیت، فراری و کامیون او را به رکورد دار سیمرغ دربین فیلمنامه نویسان بدل کرده بود؛ در این میان دو فیلم کافه ترانزیت و کامیون از جمله فیلمهایی هستند که کارگردانی آنها را هم کامبوزیا پرتوی به عهده داشته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مردی شریف، خالص و سفید
ابراهیم حقیقی
طراح و گرافیست
این روزها اوضاع و احوال هیچ کداممان خوب نیست. شاید کمتر از یک ماه میگذرد که برای کامبوزیا پرتوی در جشنواره بینالمللی فیلم کودکان و نوجوانان بزرگداشتی گرفتند. با رعایت کامل پروتکلهای بهداشتی در بنیاد فارابی گرد هم آمدند. کامبوزیا هفته پیش آماده شد تا برای جراحی قلب به بیمارستان برود. خبر کرونا گرفتن او در بخش قلب بیمارستان بسیار حیرتآور و غم انگیز است. او یکی از بهترین کسانی بود که در رشد سینمای کودک در ایران کار کرد و از نخستینها بود. فیلم گلنار در سالی که اکران شد، پرفروشترین فیلم سال شد و یکی از بهترین فیلمنامهها بود. من و رسول صدرعاملی و کامبوزیا دوستان خوبی بودیم. او فیلمنامههای «من ترانه پانزده سال دارم»، «دیشب باباتو دیدم آیدا»، «هرشب تنهایی» و «شب» را نوشت و رسول صدرعاملی کارگردانی کرد. کامبوزیا کسی بود که اولین نقش را برای ترانه علیدوستی در فیلم «من ترانه 15 سال دارم»، نوشت. از فعالیتهای سینمایی پرتوی که بگذریم او بسیار دوست مهربانی بود و از همه مهمتر همین رابطه دوستیمان بود. همیشه دیدارش برایم خوشایند و دلپذیر بود. بسیار مرد شریف، خالص و سفید بود مثل لباسهای سفیدی که همیشه میپوشید. باید این روزهای سراسر غم را به همه تسلیت بگویم.
قصهپردازی که از دست دادیم
داریوش مهرجویی
کارگردان
من کامبوزیا پرتوی را از دوران کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان میشناختم و بعدها در سال 1366 فیلمی با همکاری یکدیگر بهنام «شیرک» ساختیم که من کارگردان بودم و با همکاری کامبوزیا پرتوی فیلمنامه آن را نوشتیم.
برای ما که افراد متفکر و ورزیده در حرفه خودشان کم داریم بسیار باعث تأسف است که هنرمندان ما به این شکل یکی، یکی از بین میروند. کامبوزیا پرتوی چند روز بعد از چنگیز جلیلوند درگذشت که او هم در حرفه خودش شخصی شاخص و تکرارنشدنی بود. متأسفانه همه کارهای کامبوزیا پرتوی را ندیدم و نخواندم ولی میدانم که درکارش هنرمندی ورزیده بود؛ یک قصه پرداز که قصه را میشناخت و روایت و روایتگری را بلد بود. یکی از کارهایی که از او دیدم و در خاطرم مانده فیلم «کافه ترانزیت» است که فیلم شسته رفته و خوبی بود و پرتوی هم فیلمنامه نویس آن بود و هم کارگردانش. پرتوی در کنار همه ویژگیهای کاری اش انسانی خوب، مهربان، باهوش و باسواد بود. از شنیدن این خبر بسیار متأسف شدم و به تمام کارگردانان، فیلمسازان، هنرمندان و دوستان و خانوادهاش تسلیت میگویم و متأسفم که چنین کسی به این شکل و با این ویروس لاکردار از بین ما رفت.
زندگیاش خیاموار بود
فرهاد توحیدی
فیلمنامه نویس
آشناییمان به سالها قبل بازمیگردد، بهروزگار هم دانشکدهای بودنمان؛ زمانی که هنوز به دنیای فیلمنامهنویسی و سینما قدم نگذاشته بود و قصه مینوشت. آنقدر که در خاطرم هست یکی از قصههای او همان سال 58 در نخستین شمارههای نشریه «کتاب جمعه» احمد شاملو منتشر شد، عنوان آن را به یاد ندارم اما قصهاش برآمده از زادگاه خودش و برخوردار از همان حال و هوا بود. برای مدتها به شکلی جدی قصه نوشت تا این که همزمان با ورود رسمیاش به سینما فیلمنامهنویسی را درپیش گرفت که بیشک این مسأله در خلق کارهای شاخصی که از او شاهد بودیم مؤثر بوده. فیلمنامهنویسی شرایطی بهمراتب متفاوت از دیگر بخشهای سینما دارد. در بخشهایی نظیر فیلمبرداری و تدوین بحث نیاز به یادگیری تکنیکها و از سویی برخورداری از دانش مرتبط درمیان است؛ کسی فعالان آن عرصهها را به خاطر قصه نخواندن از کار محروم نمیکند. اما درباره فیلمنامهنویسی اینطور نیست. تنها بخشی از تربیت نویسنده در دانشکده و کارگاههای آموزشی سپری میشود مابقی از طریق کسب تجربههای زیستی و مطالعه بسیار حاصل میشود. به چیزی فراتر از یادگیری تکنیکها نیاز است و این همان ویژگی خاصی است که کامبوزیا پرتوی به لطف سالها قصهنویسی و پیوند عمیق با دنیای ادبیات از آن برخوردار بود. از همان سالهای نخست دانشکده میدیدم که چقدر اهل مطالعه است و چطور ادبیات را میشناسد.
به لطف تخیل قوی و قدرت خلاقیت عجیبی که از آن برخوردار بود نشان داد که داستانپرداز و قصهنویس بسیار خوبی است. برای شناخت بیشتر کامبوزیا باید به سراغ آثاری که از او به یادگار مانده رفت، نهتنها درباره این دوست قدیمی، درباره دیگر فعالان عرصه هنر هم اعتقادی جدی دارم؛ اینکه مخلوقات هنری هیچ هنرمندی جدا از خود واقعی اش نیست؛ مگر میشود در عرصه فرهنگ و هنر دستبهکاری بزنید بیآنکه وجودتان در آن متجلی نشود؟ به سراغ هرکدام از فیلمنامههایی که کامبوزیا نوشته یا فیلمهایی که ساخته بروید اغلب با فضایی گرم روبهرو میشوید، محال است آدم داستانهایی گرم بنویسد اما وجودش سرد باشد! درباره او هم چنین بود، نویسنده و هنرمندی بسیار خونگرم و اجتماعی. روابط خوب و گستردهای با دیگر فعالان عرصه فرهنگ داشت. خلقوخویی بسیار خوش و نگاهی نکتهسنج داشت، بااینحال به گمانم بهترین تعبیر برای معرفیاش به جوانترها این است که خیام وار میزیست و عمده توجهش به زندگی در زمان حال بود.
بزرگسالی پرتجربه با قلبی کودکانه
علیرضا رئیسیان
فیلمساز
پس از ساخت فیلم «بازی بزرگان» در جشنوارهای بینالمللی به همراه کامبوزیا پرتوی حضور داشتم. در سخنرانی این مراسم گفت در کشورم آنقدر آزادی عمل برای انتخاب کار دارم که اگر تصمیم بگیرم فیلم پرفروش بسازم، میسازم و میشود «گلنار» و اگر تصمیم به ساخت فیلم جشنوارهای داشته باشم میشود همین فیلمی که به خاطرش در این جشنواره جایزه گرفتم. گپ و گفت کوتاهی که در این مراسم داشتیم مقدمهای بود برای دوستی بیشتر که در نهایت به نگارش فیلمنامه «ایستگاه متروک» منتهی شد. طرح کامل فیلمنامه از طرف عباس کیارستمی بود و پیشنهاد همکاری با پرتوی را هم اول او مطرح کرد. از فیلم «خانه دوست کجاست» و دو فیلم دیگری که در کوکر ساخت با پرتوی آشنا شده بود. کامبوزیا بچه همان منطقه بین رودبار و رشت بود. در یافتن لوکیشن و ارتباط با آدمهای محلی به کیارستمی کمک زیادی کرده بود. تم «ایستگاه متروک» درباره رابطه کودکان روستایی و یک زن و شوهر شهری بود و کیارستمی معتقد بود، پرتوی این رابطه را خیلی خوب میشناسد. بواقع همین طور هم بود. او بزرگسالی پرتجربه بود با قلبی کودکانه در وجودش. ترکیب این دو منحصر به فردش میکرد. زندگی کودکانهاش در روستا به انضمام دانش و تجربیات متفاوت سینماییاش از او مجموعهای ساخته بود که میشد هم سادگی کودکانه و هم تجربه جهان بزرگسال را درک کرد. با همین تجربه همکاری پی بردم که کامبوزیا یکی از استثناییترین فیلمنامهنویسان ایران است. همچنان که بهرام بیضایی و داریوش مهرجویی برای برخی از موضوعات یگانه و سرآمد هستند، پرتوی هم در شناخت عمیق عاطفی حسی و تجربی و ترکیب آن با ایدههای نو بیهمتا بود. او تنها فیلمنامهنویس ایرانی بود که با چند کمپانی خارجی همکاری کرد و ماحصل این همکاری در جشنوارهها هم حضور داشت. باید به سینمای ایران تسلیت گفت که چنین کارگردان و فیلمنامهنویس تراز اولی را اینقدر زود از دست داده است. کامبوزیا پرتوی بیجایگزین و جای خالی او پر نشدنی است.
قلبی که با مهر و عشق تپید
علیرضا تابش
مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی و دبیر جشنواره فیلم کودک و نوجوان
هنرمندانی که خالص و بیریا هستند و عاشقانه کار میکنند، همان اندازه که مهرشان زودتر به قلب آدم رسوخ میکند، سفرشان به دیار باقی، بیشتر حزن و افسوس به جای میگذارد؛ «کامبوزیا پرتوی» که یاد و نامش برای همیشه زنده خواهد بود، چنین بود. سال گذشته سومین دوره المپیاد فیلمسازی نوجوانان کشور در اصفهان برگزار شد، از پیشکسوتان سینمای کودک دعوت کردیم که بهعنوان (منتور) مربی و استاد راهنما، در المپیاد شرکت کنند. پرتوی با قبول دعوت ما و حضورش در المپیاد، شور و شوقی به یاد ماندنی برای نوجوانان علاقهمند به فیلمسازی خلق کرد. یک هفته در نهایت حوصله با نوجوانان حرف زد، ایدههایشان را شنید و تجاربش را به آنها انتقال داد، هنر کامبوزیا پرتوی، نشاندن خنده بر لبان کودکان و نوجوانان این سرزمین بود....
شهریورماه امسال یک روز صبح که در مسیر دفتر کار بودم، کامبوزیای عزیز زنگ زد. تعجب کردم که چرا صبح اول وقت تماس گرفته، گفت: «دارم میرم آنژیوگرافی قلب و کاری نداشتم، فقط گفتم به تو اطلاع بدم.» دلم لرزید... بدون اینکه به خودش چیزی بگویم یکی از همکاران را فرستادم بیمارستان و از او خواستم که پیگیر کارهای درمانی آقای پرتوی باشد. بعد از آنژیو، با همسر هنرمند ایشان صحبت کردم و قرار شد برای مشورت پزشکی با آقای دکتر ماندگار هم دیداری داشته باشند. وقت را هماهنگ و تنظیم کردم و آقای پرتوی و همسرش با مدارک نزد او رفتند و دکتر، تشخیص پزشک معالج را مبنی بر عمل جراحی قلب تأیید کرد و تنها نگرانی ایشان، ریسکی بود که برای به هوش آمدن بعداز عمل جراحی وجود داشت، سرانجام تصمیم گرفتند که اواخر آبان برای عمل باز به بیمارستان برود و...
در جمعبندی بزرگداشتهای امسال جشنواره فیلم کودک، نام «کامبوزیا پرتوی» را مطرح کردم که مورد تأکید موافقت شورای برنامهریزی هم قرار گرفت. به ایشان زنگ زدم و موضوع را مطرح کردم. تشکر کرد. بزرگداشت او، باشکوه، اول آبان برگزار شد. بعد از بزرگداشت، باوجود کسالتی که داشت، خیلی امیدوارانه با من صحبت کرد و 10 روز بعد از بزرگداشت فیلمنامهای با نام «آینده بچهها» برایم فرستاد. گفت کاری کردید که بعداز عمل قلبم و بهبود، فیلم را بسازم! خوشحال بودم که سر ذوق آمده و اینقدر باانرژی و بیتوجه به درد و رنجی که میکشد، برای ایستادن پشت دوربین انگیزه پیدا کرده... با «حبیب ایلبیگی» صحبت کردم فیلمنامه در شورای کودک بررسی بشود و کاری کنیم تا آقای پرتوی بعد از سپری کردن نقاهت فیلم جدیدش را بسازد، شرایط جسمیاش چندان مناسب نبود، اما ذهن و قلبش پر از شور و امید و زندگی بود....
نمیگویم او «اعتبار فیلمنامهنویسی سینمای ایران» بود، که بود. نمیگویم او سردمدار فیلمهای «برای کودک» در سینمای ایران بود، که بود. نمیگویم باید قدر او را بیشتر از این میدانستند و میدانستیم؛ که جایگاهش حالا در نبودش بیشتر حس خواهد شد. اما درباره او باید این عبارت را بگویم: او «هنرمندی انسان» و انسانی عاشق بود. عاشق زندگی و سینما.
جای خالی او ابدی است
سیروس الوند
فیلمساز
تلاش برای یافتن سوژههای تازه، جستوجوی قصههای مختلف و تجربه فضاهای متعدد از ویژگیهای کاری کامبوزیا پرتوی در فیلمنامهنویسی بود. از همان زمان که «شیرک» را داریوش مهرجویی و «گروهبان» را مسعود کیمیایی از طرحها و قصههای او ساختند، میشد نشانههای این ویژگی را در کارش دید. شاخصههایی که رفته رفته پختهتر و حرفهایتر هم شد. همکاری مشترک من با او در «برخورد» به سفارش یک تهیهکننده شکل گرفت. با کامبوزیا که صحبت کردم، گفت این فیلمنامه را برای فروش و جلب مخاطب نوشته است. از او اجازه خواستم فیلمنامه را بازنویسی کنم. با لطف پذیرفت. فیلمنامه تا 70 درصد دوبارهنویسی شد و برخورد او بسیار خوب و حرفهای بود. بر اساس همین رفتار حرفهای و با توجه به تعدد موضوع و حیطههای مختلف بتدریج به برجستهترین فیلمنامهنویس سینمای ایران در بعد از انقلاب تبدیل شد. فیلمنامههای برجسته را با فیلمسازان کاربلد سینما کار کرد که میتوان از «دایره» جعفر پناهی، «من ترانه 15 سال دارم» رسول صدرعاملی و «فراری» علیرضا داوودنژاد یاد کرد. جای کامبوزیا پرتوی براحتی پر نمیشود همان طور که جای علی حاتمی پر نشد و نخواهد شد. حاتمی هنرمندی استثنایی و ویژگیهایش منحصر به فرد بود و کامبوزیا پرتوی هم همین طور، ویژگیهایش خاص و مختص خودش بود. از صمیم قلب برای درگذشت چنین هنرمندانی متأثر هستیم. حیف که آنها را زود و این چنین پیاپی از دست میدهیم. من هنوز نوشتهام درباره زنده یاد چنگیز جلیلوند را که در یکی از نشریات منتشر شده نخواندهام و امروز باید راجع به مرگ عزیز دیگری از سینما حرف بزنم. به جامعه هنری و فرهنگی ایران و به خانواده محترم کامبوزیا پرتوی تسلیت میگویم. به امید اینکه زودتر از گرفتاری کرونا خلاص شویم و این گونه شاهد مرگ عزیزانمان نباشیم.
کرونا کامبوزیا پرتوی فیلمنامهنویس و کارگردان مطرح ایرانی را هم با خود برد
خاموشی غریبانه یک ستاره دیگر
کامبوزیا پرتوی فیلمنامهنویس برجسته و کارگردان پرسابقه سینمای ایران که برای معالجه بیماری قلب خود بستری شده بود، بر اثر ابتلا به کرونا درگذشت و جامعه سینمای ایران را عزادار کرد. این سینماگر خوشاخلاق و دوستداشتنی که بهدلیل عمل قلب به بیمارستان مراجعه کرده بود، سرانجام بهدلیل ابتلا به کرونا دیروز در بیمارستان دی از دنیا رفت. او متولد ۱۳۳۴ در رشت بود و تحصیلاتش را در دانشکده هنرهای دراماتیک سابق (دانشکده سینما و تئاتر) دانشگاه هنر ناتمام گذاشت و در دوران دانشجویی چند فیلم کوتاه مستند و داستانی برای تلویزیون ایران کارگردانی کرد؛ اما شاید اوج استعدادش را بتوان در فیلمنامهنویسی یافت. «ماهی»، شیرک»، «بازی بزرگان»، «گربه آوازه خوان»، «گلنار»، «فراری» و «خانه در انتظار» از جمله آثاری است که پرتوی فیلمنامه آنها را نوشته و «دیشب باباتو دیدم آیدا»، «ایستگاه متروک»، «من ترانه ۱۵ سال دارم» و «محمد رسولالله(ص)» از جمله فیلمهایی است که او در نگارش آنها مشارکت داشت. «ماهی» «گلنار»، «بازی بزرگان»، «کافه ترانزیت» و «کامیون» هم جزو آثاری هستند که پرتوی کارگردانی کرد و تازهترین ساخته او فیلم «کامیون» هنوز به نمایش عمومی درنیامده است. بعد از انتشار خبر درگذشت کامبوزیا پرتوی چهرههای بسیاری در گذشت او را به خانواده و جامعه هنری ایران تسلیت گفتند: از جمله مجید مجیدی که با پرتوی در فیلم محمدرسولالله همکاری داشت.
مجید مجیدی در یادداشتی به همین مناسبت نوشت: «کامبوزیا پرتوی رفت و ما حتی نمیتوانیم او را با شکوه به خانه ابدی بدرقه کنیم. وقتی شنیدم کامبوزیا پرتوی همسفر مرگ شد خیلی افسوس خوردم، که اولاً خیلی زود ما را ترک کرد، ثانیاً در طول این چند سال بهدلیل مریضی روزهای خوبی را سپری نکرد و از آن بدتر که در روزهای سختی به سر میبریم که حتی نمیتوانیم او را باشکوه به خانه ابدیش همراهی کنیم. پرتوی رفت ولی آثار ارزشمند او همیشه در سینمای ایران به یادگار خواهد ماند. امیدوارم کامبوزیای عزیز، برای سالهایی که به عشق پیامبر قلم زدی و مرا در ساخت فیلم «محمد رسولالله» یاری کردی، این خدمت به پیامبر مهربانیها شفیع تو در آخرت باشد.» در پی درگذشت کامبوزیا پرتوی، کانون فیلمنامهنویسان سینمای ایران هم در پیام تسلیتی از فقدان این فیلمنامهنویس نوشت. در بخشی از این پیام آمده است: «خبر درگذشت همکار نازنینمان، فیلمنامه نویس برجسته سینمای ایران کامبوزیا پرتوی مانند آواری بر تل غصههای اینروزهای ما فرو ریخت و برای ما که حتی از ابراز همدردی شایسته نیز محرومیم جز تحسر و تأسف باقی نگذاشت و حالا باید باور کنیم که دیگر لبخند فرزانگی و رفتار باوقار او را نخواهیم دید.»
پوران درخشنده دیگر کارگردان ایرانی در گفتوگو با ایسنا، ضمن ابراز تأسف از مرگ ناگهانی پرتوی گفت: «باورم نمیشود او رفته باشد چراکه پر از عشق به زندگی بود. انگار همین چند روز پیش بود که او را در مراسم بزرگداشتش در جشنواره فیلم کودک و نوجوان دیدیم. هرچند به سختی راه میرفت ولی حالش خیلی بهتر شده بود، با چه عشقی از فیلمنامه تازهاش گفت که قصد ساختش را داشت و پیگیر اکران فیلم قبلیاش هم بود. او پر از انرژی و عشق به زندگی بود و هیچ باورم نمیشود که در فاصله بسیار کوتاهی از دنیا رفته باشد.» این کارگردان از عشق پرتوی به بچهها نیز سخن گفت و افزود: «او عاشق زندگی بود و عاشق کارش و بچهها. در المپیاد فیلمسازی جشنواره کودک و نوجوان در کنار هم بودیم. محبتی که بین او و بچهها جریان داشت، شگفتانگیز بود. در مدت کوتاهی توانسته بود همه بچهها را جذب خود کند و با شور و شوق بسیار به آنان آموزش میداد.»
رفتن کامبوزیا پرتوی آنقدر ناگهانی و تأسفبار بود که بسیاری از همکاران او در شوک فقدان او بودند و کمتر کسی توان سخن گفتن از این ضایعه را داشت.
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: پرتوی فیلمنامه کامبوزیا پرتوی فیلمنامه نویسی داریوش مهرجویی ایستگاه متروک ترین فیلمنامه فیلمنامه نویس کافه ترانزیت سینمای ایران فیلمنامه ها بازی بزرگان فیلم کودک فیلم هایی ساخت فیلم ترین فیلم من ترانه پرتوی هم سال دارم حرفه ای سال ها بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۰۹۵۰۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افزایش ترانزیت جادهای کشور
به گزارش خبرگزاری صداوسیما؛ مرکز آذربایجان شرقی بذرپاش در جلسه راهبری کاهش تصادفات رانندگی آذربایجان شرقی با اشاره به بازدیدهای خود از محورهای ارتباطی استان اظهار کرد: باید هرچه سریعتر برای تکمیل این منابع عظیمی که در پروژهها انبار شده و روز به روز قیمت تمام شده آن بالا میرود اقدام کنیم.
وی در پاسخ به خواسته امام جمعه تبریز و استاندار آذربایجان شرقی قول داد رامهای جدیدی به شبکه ریلی استان اضافه شود.
وی با اشاره به پروژههای جادهای ایران با کشورهای همسایه در قالب پروژه ایران راه ادامه داد: باید تمام تلاش خود را برای کاهش نقاط حادثه خیز و سوانح رانندگی به کار گیریم.
بذرپاش با بیان اینکه برای رفع مشکلات آزادراه تبریز- زنجان دستور لازم داده شده است گفت: شریک کار این آزادراه یکی از بانکهای کشور است که به خاطر دلایلی اهتمام روکش و بهسازی آن را نداشته و ما نیز بر اساس قانون اختیار ورود و رفع نواقص این مسیر را داریم.
وزیر راه و شهرسازی بر لزوم حضور مدیران بر سر پروژهها تاکید کرد و افزود: حضور بر سر پروژهها بازدارنده است.
استاندار آذربایجان شرقی هم با بیان اینکه در استان مشکل تامین اتوبوس و حمل و نقل عمومی وجود دارد افزود: قبلا در استان یک هزار و ۲۰۰ دستگاه اتوبوس برون شهری داشتیم اما در سه سال گذشته این تعداد به ۴۰۰ دستگاه کاهش یافته است و حمل و نقل جادهای ما وضعیت خوبی ندارد.
رحمتی اظهار کرد: در شان استان نیست که میزان تلفات درون و برون شهری سالانه هزار نفر باشد ولی این واقعیت تلخی است که اتفاق میافتد.
وی با بیان اینکه با افت رام قطارهای استان نیز روبرو هستیم و باید در کنار ایمنی راهها به آن توجه شود از وزیر راه و شهرسازی خواست تا نسبت به حمل و نقل عمومی و ریلی در تخصیص اتوبوس و رام قطار دستور لازم را صادر کند.
رحمتی با درخواست حداقل ۲ رام قطار برای استان گفت: امروز سه دستور جهادی از وزیر داشتیم برای قطعه ۶ آزادراه تبریز - ارومیه تزریق نقدینگی و اختصاص قیر داشتند و یکی از آرزوهای دیرینه مردم کمربندی ایلخچی نیز مورد بازدید قرار گرفت و دستورات لازم صادر شد و مقرر شد تا یک باند آن تا تیرماه نکمیل شود.
رئیس سازمان راهداری کشور نیز با اشاره به اعتبار نزدیک به ۱۱ هزار میلیارد ریالی راهداری استان در سال گذشته گفت: تا پایان امسال تلاش میشود تا مشکل تمامی نقاط حادثه خیز استان را برطرف کنیم.
امانی با اشاره به اهمیت جایگاه استان آذربایجان شرقی از جهت قرارگیری در کریدور شمال به جنوب و پایانههای مرزی بر لزوم توجه به وضعیت جاده منتهی به پایانه کلاله تاکید کرد.
مدیرکل راهداری و حمل و نقل جادهای آذربایجان شرقی در خصوص آزادراه زنجان - تبریز که ۱۹۲.۵ کیلومتر آن در این استان و ۸۵ کیلومتر در استان زنجان است افزود: ۹۷ نفر در سال ۱۴۰۲ در این آزادراه فوت شدند.
علیزاده با اعلام اینکه هیچ عملیات بهسازی به جز راهداری جاری در این آزادراه انجام نشده است گفت: این آزادراه به یک نارضایتی تبدیل شده و کل عملکرد استان را به صفر ضرب کرده است.
علبزاده گفت: در ۱۲ ماهه سال گذشته ۷۲۴ نفر در تصادفات استان فوت شدند که افزایش ۱۰۷ نفری را نسبت به سال ۱۴۰۱ نشان میدهد.
مدیرکل راهداری و حمل و نقل جادهای آذربایجان شرقی با اشاره به اینکه مسافت کل راههای استان ۱۳ هزار و ۲۹ کیلومتر شامل ۴.۵ درصد از راههای کشور است افزود: در سال ۱۴۰۲ تعداد ۳۸۶ میلیون تردد در محورهای استان ثبت شد که سه درصد افزایش را نسبت به سال ۱۴۰۱ نشان میدهد.
وی با بیان اینکه از کل ترددهای جادهای استان در سال گذشته ۱۳ درصد مربوط به وسایل نقلیه سنگین و ۸۷ درصد وسایل نقلیه سبک است گفت: ۷۲ درصد ترددها نیز با پلاکهای بومی و ۱۱ درصد پلاک آذربایجان غربی ثبت شد.
علیزاده با اشاره به اینکه سرعت متوسط تردد خودرو در راههای آذربایجان شرقی ۸۵ کیلومتر بر ساعت است گفت: این رقم برای کشور ۷۹ کیلومتر بر ساعت است.
وی اعلام کرد: استان آذربایجان شرقی دارای ۱۰۳ سامانه ثبت تخلف در محورهای ارتباطی است و ۵۰ دستگاه نیز افزوده میشود.
رئیس پلیس راه آذربایجان شرقی از نبود قرارگاه پلیس راه در استان خبر داد و گفت: ۴۵ درصد از تصادفات فوتی استان در ۹ محور سرچم-اردبیل، مراغه-هشترود، اهر-تبریز، شبستر-تسوج، تبریز-صوفیان، مرند-خوی، فرعی- یکانات، جلفا-مرند، قطعه دوم محور جزیره و آزادراه پیامبر اعظم (ص) اتفاق افتاد.
سرهنگ آبراهه با بیان اینکه نخستین دلیل تصادفات استان عدم توجه به جلو است گفت: در این خصوص اعمال قانون برای استفاده از موبایل ۵۵ درصد افزایش یافته است.
رئیس اورژانس آذربایجان شرقی اظهار کرد: زمان رسیدن به بالین مصدوم در جادههای استان ۱۳ دقیقه و در کشور ۱۴ دقیقه است و این زمان در سطح کلانشهر تبریز به دلیل کمبود پایگاهها ۱.۵ دقیقه بیشتر است.
جعفری روحی افزود: در سال ۱۴۰۲ تعداد ۴۷۹ مصدوم با ترومای شدید در استان داشتیم که نشان میدهد شدت مصدومیت در تصادفات استان ما بسیار بالا است به طوری که ۳۷۸ مورد از این مصدومان فوت شدند.