کامبیز قصهگو میشنوی؟
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۱۶۸۲۷۱
مراسم یادبود کامبوزیا پرتوی کارگردان و فیلمنامهنویس فقید سینمای ایران به صورت مجازی برگزار شد.
به گزارش ایمنا و به نقل از روابط عمومی بنیاد سینمایی فارابی، مراسم یادبود مجازی زندهیاد کامبوزیا پرتوی کارگردان و فیلمنامهنویس فقید سینمای ایران، عصر دوشبنه ۲۰ آذر به صورت زنده در صفحه کانون کارگردانان سینمای ایران برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ابتدای این مراسم مازیار میری کارگردان سینما و مجری این مراسم، با تسلیت درگذشت این کارگردان به جامعه سینمایی و خانواده او، افسوس خود را از اینکه بدرقه درگذشتگان سینمای ایران در روزهای کرونایی، غریبانه صورت میگیرد، ابراز کرد.
او زنده است همچنان که سینما زنده استمحسن امیریوسفی رئیس کانون کارگردانان در بخشی از این لایو گفت: نازنینی به نام کامبوزیا پرتوی را از دست دادیم، اما او زنده است همچنان که سینما زنده است. او مثال بارز روشنفکر آرام در سینمای ایران بود و اگر زندگی را چندان جدی نمیگرفت اما کارش را به شدت جدی میگرفت.
در ادامه علیرضا تابش مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی در این مراسم مجازی با تسلیت به خانواده این هنرمند فقید و جامعه سینمایی، گفت: آنچه بنیاد سینمایی فارابی در قبال کامبوزیا پرتوی انجام داد، وظیفه این بنیاد در قبال یکی از پیشگامان سینمای کودک و نوجوان ایران بود.
او ادامه داد: این افتخار را داشتیم که اول آبان، بزرگداشت کامبوزیا پرتوی را در سی و سومین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان برگزار کردیم و او، همه رنج و سختیهایی که متحمل میشد، پذیرفت که به این مراسم بیاید و خرسندم از اینکه ما به سهم خود موفق شدیم به جایگاه برجسته این سینماگر موفق سینمای ایران و سینمای کودک و نوجوان، ادای دین کنیم.
وی با اشاره به تأثیر مثبت این بزرگداشت در روحیه مرحوم پرتوی اظهار کرد: من از ابتدای امسال که ایشان درگیر عارضه مغزی شده بود، پیگیر احوال او بودم و بعد از برپایی این مراسم، برایم فیلمنامهای به نام «آینده بچهها» فرستادند و بسیار شگفتزده شدم از اینکه این هنرمند، با وجود درگیری با کسالت و بیماری این قدر مشتاقانه به سینمای کودک و نوجوان عشق میورزید و شور و هیجان انجام کار جدید در این سینما داشت.
مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی با اشاره به توانایی کامبوزیا پرتوی در ساخت فیلمهای موفق با شاخصههای معرف سینمای نوین ایران در دنیا و فیلمهای پرمخاطب برای کودکان و نوجوانان، گفت: آثار ایشان، تجسم نهایی هدف سینمای کودک در دهه ۶۰ و ۷۰ بود.
تابش ادامه داد: او عاشق سینما بود. با ساختن فیلم «کامیون» که با همکاری بنیاد سینمایی فارابی به انجام رسید، این نظرگاه را ارائه داد که در پناه عشق، هیچ آوارگی وجود ندارد. این عشق در حیات او بارز بود و زندگی سرشار از محبتی داشت، ضمن آنکه شور و حال نوجوانانه و شناخت دقیقش از نسل نوجوان، به خلق آثاری چون «من ترانه ۱۵ سال دارم» و «فراری» بر پایه فیلمنامههای او انجامید.
دبیر جشنواره فیلم کودک در ادامه به حضور پرانرژی زندهیاد پرتوی در سومین المپیاد فیلمسازی نوجوانان کشور در سال ۹۸ اشاره کرد و گفت: ایشان به جشنواره افتخار داد و به همراهی همسرشان خانم نسرین مرادی به عنوان منتور و مربی و با همان شور و حال نوجوانی در المپیاد حاضر شد و این شور در کلاسهایی که به همراه سایر هنرمندان با نوجوانان در این المپیاد داشت، به چشم آمد.
تابش گفت: ما شخصیت ارزشمندی را از دست دادیم که یکی از مهمترین شاخصههایش، نحوه ارتباط با فیلمسازان جوان و مشورت دادن به آنها بود و دیگر ویژگی مهم او، بازنویسی بسیاری از فیلمنامههای موفق سینمای ایران به دست پرتوان او به شمار میرفت. او با شناخت و تلاشش در هر دو گونه سینمای فانتزی و واقعگرا، به نوعی خط واصل بین دو جهان خیال و واقع بود و این ریشه در اصالتی است که در وجود او بود و در آثارش نمود داشت.
در بخشی از این مراسم مجازی، نسرین مرادی همسر زندهیاد پرتوی با اشاره به جایگاه این فیلمساز، از این گلایه کرد که او با دل پر از دنیا رفت و به خاطر اکران نشدن آخرین فیلمش با عنوان «کامیون» مدتها دوندگی کرد و دست آخر به نتیجهای نرسید. او همچنین به تلاش بیوقفه پرتوی در عرصه فیلمنامهنویسی تا آخرین لحظههای حیات اشاره کرد.
او سعی میکرد به همه کمک کندرسول صدرعاملی کارگردان سینمای ایران که بیشترین همکاری با کامبوزیا پرتوی داشته است، در این مراسم با تسلیت به فرزندان و همسر و خانواده زندهیاد پرتوی و اهالی سینمای ایران، بیان کرد: هیچکدام از خانواده سینما نیست که کامبیز را نشناسد و جزئیات رفتار و کردار دوستداشتنی و دلبریهای درخشانش در همه زمینهها را ندیده باشد. او یک سینماگر تأثیرگذار بود و در این واقعیت، تردید نکنید. او تنها یک فیلمنامهنویس ساده یا یک فیلمساز نبود. بدون اغراق هر شب خانه او محل رفت و آمد فیلمسازان جوان بود. بچههایی که از شهرستانها فیلمنامه به دست نزد کامبیز میآمدند و از او مشورت میگرفتند. او سعی میکرد به همه کمک کند. ما فیلمنامهنویس خوب کم نداریم اما تفاوت او با همه آنها این بود که کامبیز فقط برای خودش کار نمیکرد و خودش را نسبت به هر کسی که علاقهمند جدی سینماست، مسئول میدانست و چیزی را دریغ نمیکرد. او یک شخصیت جامع داشت.
صدرعاملی همچنین به ذکر خاطراتی از همکاریهای مختلفش با این هنرمند فقید پرداخت.
نادر مقدس و جهانگیر کوثری از دیگر حاضران در این مراسم مجازی بودند. همچنین فرهاد توحیدی فیلمنامهنویس و از دوستان دیرین زندهیاد پرتوی از دوران دانشگاه، با ذکر خاطراتی از او در مقاطع مختلف، او را یک هنرمند و فیلمنامهنویس یگانه قلمداد کرد که شهودی زیست و خیاموار زندگی کرد و هیچگاه خود را در غم فردا، محصور نکرد. مسعود کرامتی بازیگر، کارگردان و از دوستان قدیمی کامبوزیا پرتوی در این مراسم مجازی با ذکر خاطراتی از او و علاقهمندیاش به زندگی و سینما، درباره لزوم قدردانی بیشتر جایگاه هنرمندان برجسته ایرانی صحبت کرد و گفت: رفتن کامبیز دردهای مرا بیشتر کرد. او دوست من بود و دوستش میداشتم و از بابت رفتنش عمیقاً متاسفم اما درد عمیقتر من این است که او میتوانست کارهای بیشتری بکند و بیشتر از این قدر ببیند.
بهمن فرمانآرا در پیامی صوتی به این مراسم مجازی ضمن برشمردن ویژگیهای این فیلمساز فقید، او را یک آدم استثنایی دانست.
کاش با همان قلم روانت بنویسی که دنیا میتوانست چگونه شود و نشددر بخشی از این مراسم، رخشان بنیاعتماد در یک پیام صوتی، دلنوشتهای را خطاب به پرتوی خواند و گفت: نمیدانم به غم از دست دادن عزیزانی مثل تو فکر بکنم یا به موهبت رها شدن تو از این دنیای عفونی؟ با شیوع کرونا غافل از ابعاد فاجعه فکر میکردم جهان بعد از کرونا حداقل برای نسلهای بعد، جهان بهتری خواهد شد. کرونا ماند ولی انسان دوپا درسی از این شرایط نگرفت. جنگ و کشتار بیرحمانه و ترورهای وقیحانه ادامه پیدا کرد. ما فقط نظارهگر ردشدن قافله عزیزانی مثل تو بودیم که از جلوی چشمانمان میگذرند و ما در انتظار رسیدن نوبت خودمان هستیم. کاش بنویسی… کاش با همان قلم روانت بنویسی که دنیا میتوانست چگونه شود و نشد. یادت گرامی.
کامبیز قصهگو میشنوی؟همچنین فرشته طائرپور در دلنوشتهای که به شکل پیام صوتی خطاب به این راوی سینمای کودکان و نوجوانان خواند، سوگوار درگذشت این سینماگر شد.
در این پیام صوتی طائرپور گفت: یا حفیظ و یا امین. کامبیز پرشروشور… کامبیز قصهگو میشنوی؟ صدای بچهها را میگویم. بچههای دیروز، بچههای امروز. بچههای فردا و بچههای همیشه را. بچههای فیلم «ماهی»، «گلنار»، «گربه آوازه خوان»، «بازی بزرگان» و… چند روز است که در هوای بارانی نام تو را صدا میکنند و خاطراتشان با تو را مرور میکنند. کامبیز قصهگو میشنوی؟ صدای خندهها و آواهای حیرت بچهها را میگویم که در سالنهای تاریک سینما، چشم به نور پرده بزرگ دوختهاند تا آقاخرسه و تپله تنبلی و خاله قورباغه را تماشا کنند که جان گرفتهاند و آواز میخوانند و حتی بفهمی نفهمی گاهی هم دور از چشم سختگیران عبوس میرقصند. میشنوی صدای بچهای را که با سربلندی به پدرش میگوید: دیدی گفتم عروسکها هم میتوانند راه بروند و حرف بزنند؟ کامبیز چه خوب به کمک بچهها آمدی تا به بزرگترهایشان بفهمانند که دنیایی مهربانتر و زیباتر از دنیایی که در آن به جان هم افتادهایم هم هست. دنیایی که در آن خرسهای بزرگ و نادان، سرانجام از بچههای کوچک و دانا شکست میخورند. کامبیز شوخطبع و بذلهگو میشنوی هقهق بچهای را که ساعتها در صفی ایستاده و بلیتهای گیشه تمام شده؟ کامبیز میشنوی صدای بانوی میانسالی را که از خارج تلفن کرده و میگوید خوشحالم که قهرمان کودکی من گلناری بود که خمیر کلوچههایش ترش میشد. گوش کن کامبیز. همه بچههایی که دوباره دست بزرگترهایشان را گرفته و به سینما آمدهاند و دارند با عروسکهای تو در سالن همخوانی میکنند و سالن از صدای آنها و بزرگترهایشان پر از غوغا و نشاط شده…
«گلنار» باعث شد رویای کودکی ما رنگی شودغزل شاکری بازیگر سینما که در «گلنار» با کامبوزیا پرتوی سینما را شروع کرد، ضمن برشمردن خاطراتی از این فیلمساز گفت: ما بچههای زمان جنگ و روزهایی بودیم که رویاهایمان هم سیاه و سفید بود و کودکی شادی نداشتیم. «گلنار» باعث شد رویای کودکی ما رنگی شود.
پیشنهاد راهاندازی «مجمع گردآوری آثار پدیدآورندگان فرهنگ و سینما»تورج اصلانی کارگردان و مدیر فیلمبرداری سینمای ایران از دیگر حاضران در این مراسم مجازی بود که به ذکر خاطرات و شاخصههایی از کامبوزیا پرتوی در ساخت فیلم «کامیون»، انتخاب بازیگر و … در این فیلم پرداخت.
اصلانی گفت: او دوست داشت در کارگردانی سادگی را معیار قرار دهد و بیشتر میخواست از زبان سینما برای بیان قصههایش بهره ببرد. تکنیک سینما را تا جایی دوست داشت که در خدمت احساس باشد و نه فراتر از آن. برای همین آثارش ماندگار است و در ذهن هم ما به عنوان مخاطب ثبت شده است. ساده برخورد کردن و در عین حال عمیق بودن، ترکیبی از شخصیت آقای پرتوی بود. ایشان به نظرم به شفافی یک کودک و به پختگی یک فیلسوف بود.
اصلانی در بخش پایانی صحبتهایش پیشنهاد گردآوری آثار این فیلمساز را مطرح کرد و گفت: خواهش میکنم از کانون کارگردانان و آقای تابش، برای اینکه پرتوی و پرتویها در سینمای ایران فراموش نشوند، تشکلی با عنوان مجمع گردآوری آثار پدیدآورندگان فرهنگ و سینما به وجود بیاید. هنرمندی مانند آقای پرتوی، قصههای بسیار زیادی دارد که لازم است گردآوری شود. آقای پرتوی آدم بخشندهای بود و دوست داشت قصه بگوید و برایش مهم نبود که چه کسی آن را میسازد. این حرکت روح او را شاد خواهد کرد.
دو فیلم پرتوی، مشخصترین آثارش در بیان عقیده هستندفریدون جیرانی کارگردان و فیلمنامهنویس سینمای ایران در بخشی از این مراسم به صورت تلفنی روی خط آمد و در سخنانی ضمن تسلیت ضایعه درگذشت کامبوزیا پرتوی به سینمای ایران، کاوه و کسری پرتوی، نسرین مرادی و فرشته صدرعرفایی، گفت: این مراسم با تعبیر محسن امیریوسفی درباره کامبوزیا پرتوی با عنوان «روشنفکر آرام» آغاز شد. من از همین نقطه شروع میکنم. شاید ما در جهان سوم دنبال واژههایی باشیم که از آنها معانی بیرون نیاید. نسل سوم فیلمسازی گرفتار همین محافظهکاری شدند و به همین دلیل در کارهای فیلمسازان مشخصاً کامبوزیا پرتوی، نمیتوان عقیده یا تفکر خاصی را دنبال کرد. تفکر او متأثر از شرایطی است که در آن زندگی کرده است.
وی افزود: خانم طائرپور به کامبیز قصهگوی دنیای مهربانیها اشاره کرد و این دنیا که او در فیلمهای کودکانه پایان دهه شصت خود ترسیم کرد، محصول پایان جنگ است و امید به اینکه ما تغییراتی در جامعه خواهیم داشت و به سمت آزادیهای بیشتر حرکت میکنیم. او در ادامه به سمت حرفهای جدیتر در «بازی بزرگان» میرود در حالی که شرایط هم تغییر یافته است. در ادامه شرایط محدود بر کار او هم اثر میگذارد و او در ادامه، چه زمانی میتواند خودش را مطرح کند؟ به عقیده من تنها دورهای که کارگردانها میتوانند عقاید خود را مطرح کنند و روشنتر و شفافتر حرف بزنند، بین سالهای ۷۷ تا ۸۰ یعنی دوره اول اصلاحات است.
جیرانی ادامه داد: در این دوره، دو فیلمنامه «دایره» و «قطعه ناتمام» از کامبوزیا پرتوی، به نظر من مشخصترین فیلمهای او به لحاظ بیان حرف و عقیده هستند. در ادامه باید دنبال او در فیلمهای آقای صدرعاملی، فیلم «خیابانهای آرام»، فیلم «فراری» و … بگردی و این جستجو ادامه دارد و پایانی ندارد. آقای کرامتی حرف قشنگی زد و گفت اگر کامبوزیا پرتوی در جای دیگری متولد شده بود، هوش و ذکاوت او تبلور بیشتری پیدا میکرد و حتماً یک رماننویس یا یک قصهنویس میشد که این از تلخی روزگار ماست...
امیدوارم که فیلمنامههای ناتمام یا کارنشده آقای پرتوی به تصویر کشیده شودفرشته صدرعرفایی در این مراسم مجازی با ابراز تأسف از اینکه در این شرایط نمیتوانیم مراسمی درخور نام این فیلمساز برپا کنیم، این ضایعه را به جامعه سینمای ایران و همسر زندهیاد پرتوی (نسرین مرادی) تسلیت گفت و ضمن برشمردن ویژگی غیرقابل تغییر و کامل بودن فیلمنامههای این فیلمساز در فیلمهای «دایره» و «کافه ترانزیت» که با بازی او ساخته شد، گفت: به ندرت پیش میآید فیلمنامهای دست بازیگر باشد و نتوانی جملهای از آن را عوض نکنی و معمولاً نادرند فیلمنامهنویسانی که اینقدر ساختمان فیلمنامه آنها درست باشد که بازیگر نتواند پیشنهادی برای تغییر دیالوگ یا چیزی از آن ارائه بدهد.
وی گفت: من به بهترین شکل شاهد بودم وقتی کامبوزیا پرتوی فیلمنامه مینوشت، چگونه آن را بازی میکرد. وقتی او در اتاق کارش در خانه کار میکرد، من صدای ایشان را میشنیدم و میدیدم که چگونه تکتک نقشها را بازی میکند. او دوست داشت چیزی را که مینویسد، برای دیگران بخواند و از دیگران نظر بگیرد.
صدرعرفایی گفت: امیدوارم که فیلمنامههای ناتمام یا کار نشده آقای پرتوی به تصویر کشیده شود و مطمئنم این چیزی است که او میخواست.
کاوه پرتوی و کسری پرتوی فرزندان این فیلمساز فقید نیز در این مراسم مجازی به وجوه دیگری از شخصیت اجتماعی، خانوادگی و سینمایی او اشاره کردند.
کد خبر 458783منبع: ایمنا
کلیدواژه: کامبوزیا پرتوی درگذشت کامبوزیا پرتوی کامبوزیا پرتوی درگذشت مرگ کامبوزیا پرتوی شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق بنیاد سینمایی فارابی مراسم مجازی کامبوزیا پرتوی زنده یاد پرتوی فیلم نامه نویس سینمای ایران سینمای کودک نسرین مرادی آقای پرتوی بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۱۶۸۲۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درآمد میلیون دلاری شبکههای ماهوارهای از سینمای ایران! چرا و چگونه؟!
اینکه پرفروشترین فیلمهای یک سال اخیر سینمای ایران، همگی، کارزارهای تبلیغاتی خود را خارج از تلویزیون و به خصوص در شبکههای ماهوارهای دنبال کردهاند، نکاتی نگرانکننده و حتی ناامیدکننده را به ذهن میآورد که موارد متعددی را از حیفومیل و خروج ارز و البته از همه مهمتر کاهش مرجعیت رسانهای تلویزیون شامل میشود.
به گزارش ایسنا، به نقل از روزنامه شهروند، یکی از نقاط قوت مدیریت سینمای ایران در این چند وقت اخیر فروش هزار یا به روایتی دقیقتر هزار و ٢٠٠میلیارد تومانی سینمای ایران در نزدیک به یک سال اخیر عنوان شده است. دستاوردی رکوردشکن و نویدبخش که البته با توجه به حقایقی که در ارتباط با این آمار رسانهای شده، سوالات و تردیدهایی را نیز در فضای سینمای ایران به وجود آورده است، بهخصوص از این نظر که این دستاورد آماری متعلق به تمامیت سینمای ایران در اکران یک سال اخیر نبوده و تنها و تنها به درصدی از فیلمهای روی پرده تعلق دارد. بگذارید اینگونه بگوییم که از مجموع فروش هزار و ٢٠٠میلیارد تومانی سینمای ایران در سال گذشته بیش از یکمیلیارد تومان مربوط به هفت فیلم «فسیل»، «هتل»، «تمساح خونی»، «هاوایی»، «شهر هرت»، «ویلای ساحلی» و «بچهزرنگ» بوده و در نقطه مقابل نیز نزدیک به ٦٠ فیلم دیگری که روی پرده آمدهاند، روی هم کمتر از ٢٠٠میلیارد تومان فروختهاند، یعنی پرفروشترین فیلمهای یک سال اخیر سینمای ایران -البته اگر «بچهزرنگ» را از فهرست خارج کنیم- ٦ فیلم کمدی هستند. فیلمهایی که البته در نگاهی دقیقتر، علاوه بر کمدیبودن از یک نظر دیگر نیز با هم مشابهت و پیوند دارند: تبلیغات خارج از تلویزیون، به خصوص در شبکههای ماهوارهای!
این مطلب با نگاه به این وجه از پیوند ٦ فیلم پرفروش سینمای ایران در یک سال گذشته به رشته تحریر درآمده است.
اینکه پرفروشترین فیلمهای یک سال اخیر سینمای ایران، همگی، کارزارهای تبلیغاتی خود را خارج از تلویزیون و به خصوص در شبکههای ماهوارهای دنبال کردهاند، نکاتی نگرانکننده و حتی ناامیدکننده را به ذهن میآورد که موارد متعددی را از حیفومیل و خروج ارز و البته از همه مهمتر کاهش مرجعیت رسانهای تلویزیون شامل میشود.
در واقع این واقعیت که تمام ٦ فیلم پرفروش سال گذشته، فیلمهایی هستند که تبلیغاتشان از شبکههای ماهوارهای پخش شده؛ چه از نظر آماری و چه از منظر شرایطی که منجر به این وضع شده و البته پیامدهایی که این اتفاق میتواند به دنبال داشته باشد، به نحو طعنهآمیزی آزاردهنده و البته در عین حال، آموزنده است و نشان میدهد که سیاستهای نسنجیده شماری از مدیران میانی فرهنگ چگونه میتواند سیاستهای عمومی فرهنگ کشور را دچار اختلال و خدشه کند.
آمار و ارقام ترسناک
دادههایی که درباره تبلیغات فیلمهای سینمایی ایرانی در شبکههای ماهوارهای منتشر شده، عجیب و ترسناک هستند:
سال گذشته کارگردان فیلم «فصل ماهی سفید» گفته بود که «رسانههای خارجی هفتهای ۵ تا ۱۵هزار دلار برای تبلیغ فیلمهای ایرانی میگیرند.» این فیلمساز البته بلافاصله یکی از فیلمهای روی پرده را مثال زده بود که مبلغ گزافی -حدود ۲۵۰هزار دلار- داده و تمام باکس تبلیغات آن شبکههای ماهوارهای را برای فیلمش گرفته، تا با تبلیغ تماموقت، هم فروش بالای فیلمش را تضمین کند و هم اینکه فرصت تبلیغ برای فیلمهای رقیب باقی نگذارد.
دادههای ترسناک در این زمینه ادامه دارند: «چندی پیش یک خبرگزاری نوشته بود که سال گذشته سینمای ایران بیش از صدمیلیارد تومان تنها به یکی از شبکههای ماهوارهای تبلیغبگیر داده، به این معنا که تنها برای امری غیرضروری مانند تبلیغ فیلم که در شرایط درست در داخل کشور باکیفیتتر و بهتر هم میتواند انجام گیرد، رقمی تقریبا معادل یکونیم میلیون دلار ارز از کشور خارج شده است.
یک حسابوکتاب ساده
سال گذشته یکی از روزنامهها از قول یکی از مدیران بازاریابی شبکههای ماهوارهای نقل کرده بود که «برای پخش تیزر یکماهه فیلمها که شامل ٢٤٠ نوبت طی ٣٠ روز میشود، مبلغ ١٠هزار دلار دریافت میشود. برای پکیج ٥٤٠ نوبت پخش یک دقیقهای برای تبلیغ آثار هم صاحبان آثار باید بین ٦٠ تا ٨٠هزار دلار کنار بگذارند.»
حالا در شرایطی که سال گذشته بالای ۱۰ فیلم تنها در شبکه جم تبلیغ داشتند -آن هم نه یکبار و ١٠ بار، بلکه به طرز مشمئزکنندهای بیشتر از هزار بار- و این وضع همین حالا هم برای فیلمهای «تمساح خونی»، «بیبدن» و «سال گربه» ادامه دارد؛ با یک حساب سرانگشتی میتوان متوجه شد که سینمای ایران تنها در یک سال گذشته برای تبلیغات فیلمها چقدر هزینه کرده است!
آغاز ماجرا
اما اینکه چه شد که تبلیغات آثار سینمایی سر از شبکههای ماهوارهای درآورد، باید به روزهایی برگشت که تلویزیون که زمانی به محصولات فرهنگی روی خوش نشان میداد و به تریبونی برای بهتر دیدهشدن آثار سینمایی تبدیل شده بود، تغییر رویه داد و شروع کرد به مقاومت مقابل پخش تبلیغات سینمایی و انداختن انواع و اقسام سنگهای مختلف پیشپای محصولات سینمایی که از این میان میتوان از سختگیریهای فراوان تا ممیزیهای مستقل سازمان صداوسیما فراتر از آنچه وزارت ارشاد مصوب کرده، اشاره کرد.
این موارد که نارضایتیهای بسیاری را موجب شدند، کمکم کنداکتور تلویزیون را خالی از تبلیغات محصولات سینمایی کردند و در ادامه نیز با قواعد و مقرراتی جدید از قبیل لزوم انجام ممیزیهایی عجیب و جدید صاحبان آثار را به سمت شبکههای ماهوارهای کوچ دادند.
چندی پیش سعید خانی، پخشکننده سینما و تهیهکننده آثاری مانند «من»، «دوزیست»، «حرفهای» و «سال گربه» در این زمینه گفته بود که «مشکل اینجاست که شماری از مدیران تلویزیون درک درستی از محصول فرهنگی ندارند و در نتیجه نمیتوانند ارتباط خوبی با سینما برقرار کنند. همه ما در یک کشور زندگی میکنیم و این طبیعی است که حق داشته باشیم سینما به تلویزیون کمک کند. اما متاسفانه چنین نگاهی در سازمان صداوسیما وجود ندارد و چنین میشود که حتی فیلمی مانند «دسته دختران» هم که یک فیلم ارزشی و دفاع مقدسی و در راستای سیاستهای تلویزیون است، از تیزر بیبهره میماند. اتفاقی که البته یک زمانی کاملا برعکس بود، ولی حالا دیگر آن نگاه کلان در مدیران تلویزیون وجود ندارد.»
چرا تلویزیون نه؟!
اما در شرایطی که تقریبا تکتک صاحبان فیلمها به لزوم جلوگیری از خروج ارز از کشور واقفند و در عین حال، به تازگی نیز از موضعگیری شدید دولت و به خصوص عباس محمدیان، مدیرکل دفتر تبلیغات ارشاد، مبنی بر لزوم مقابله با پدیده خروج ارز و سرمایه از کشور و البته برخورد با فیلمهای تبلیغشده در ماهواره آگاهی یافتهاند؛ پس چرا فیلمسازان و صاحبان فیلمها چنین تصمیمی میگیرند و تبلیغ فیلمشان را به ماهوارهها میدهند؟
شماری از سینماگران به تازگی در پاسخ به این پرسش، از کاهش ضریب نفوذ تلویزیون و کاهش شمار مخاطبان این رسانه به عنوان یکی از دلایل این امر نام بردهاند. این همان چیزی است که چندی پیش رئیس مرکز تحقیقات صداوسیما هم گفته بود که دیگر نمیتوانیم انتظار مخاطبان ۸۰ و ۹۰درصدی داشته باشیم.
نکته دیگری که در این میان وجود دارد، عدم صرفه مالی تبلیغات در تلویزیون است. به گزارش ایدنا، رسانه جامع تبلیغات تجاری ایران، تا قبل از ریاست پیمان جبلی، صداوسیما بین ۴۰۰ تا ۸۰۰ تیزر تبلیغاتی را به فیلمهای سینمایی اختصاص میداد که نوعی یارانه به کالاهای فرهنگی بود، اما در دوره جدید صداوسیما این معادله برعکس شده و تنها ۱۰ تا ۱۵ تیزر تبلیغاتی به فیلمها اختصاص داده میشود و سازندگان باید هزینه تبلیغات بیشتر را پرداخت کنند.
امیرحسین علمالهدی، یکی از مدیران فرهنگی دولتهای گذشته و کارشناس اقتصاد سینما، با اشاره به اینکه «دلیل رجوع صاحبان آثار سینمایی به تبلیغات ماهوارهای کاهش ضریب نفوذ تلویزیون است که البته این هم تنها در مورد ۴۰درصد از سینمای ایران صدق میکند و روی ۶۰درصد باقی فیلمها تاثیر چندانی ندارد»، میگوید: «علاوه بر این، تبلیغات در تلویزیون بر اساس اعداد و ارقام صرف مالی چندانی برای سازندگان آثار ندارد، بنابراین آنها ترجیح میدهند تبلیغ کارشان را با هزینهای کمتر انجام دهند. البته در حال حاضر عدد دقیقی از میزان پول دریافتی تلویزیون بابت پخش تیزر ندارم، اما آخرین رقمی که در ذهنم هست، این استدلال را به من میدهد که تبلیغ فیلم در تلویزیون شاید بهصرفه نباشد.»
حرف آخر
نتیجه این تصمیم مقرونبهصرفه نبودن تبلیغات در تلویزیون برای فیلمهای سینمای ایران و کوچ تبلیغات سینمایی به ماهوارههاست که همانطور که گفته شد باعث خروج یکونیم میلیون دلار ارز شده و این پرسش را در شماری از خبرگزاریها به وجود آورده است که «با ادامه این روند، آیا غیر از این است که سود رکوردشکنیهای سینمای ایران بیش از اینکه به نفع سینما یا حتی تلویزیون ایران تمام شود، به جیب یکسری ماهوارهها ریخته میشود؟»
واقعا آیا رواست که سرمایههای کشور اینگونه از کشور خارج شود؟ آیا نباید کاری کرد و به خصوص نهادهای نظارتی نباید تلویزیون را وادار کنند در این راستا گامی بردارد؟!
انتهای پیام