کامبوزیا پرتوی نشان داد در پناه عشق، آوارگی معنا ندارد
تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۱۷۷۳۴۸
مراسم یادبود مجازی زندهیاد کامبوزیا پرتوی کارگردان و فیلمنامهنویس فقید سینمای ایران، عصر دوشبنه 20 آذر به صورت زنده در صفحه کانون کارگردانان سینمای ایران برگزار شد.
به گزارش برنا، در ابتدای این مراسم که شکل مجازی و به همت کانون کارگردانان سینمای ایران برگزار شد، «مازیار میری» کارگردان سینما و مجری این مراسم، با تسلیت درگذشت این کارگردان به جامعه سینمایی و خانواده او، افسوس خود را از این که بدرقه درگذشتگان سینمای ایران در روزهای کرونایی، غریبانه صورت میگیرد، ابراز کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
* او زنده است همچنان که سینما زنده است
«محسن امیریوسفی» رئیس کانون کارگردانان در بخشی از این لایو گفت: نازنینی به نام کامبوزیا پرتوی را از دست دادیم اما او زنده است همچنان که سینما زنده است. او مثال بارز روشنفکر آرام در سینمای ایران بود و اگر زندگی را چندان جدی نمیگرفت اما کارش را به شدت جدی میگرفت.
* او مشتاقانه به سینمای کودک و نوجوان عشق میورزید
در ادامه «علیرضا تابش» مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی در این مراسم مجازی با تسلیت به خانواده این هنرمند فقید و جامعه سینمایی، گفت: آنچه بنیاد سینمایی فارابی در قبال «کامبوزیا پرتوی» انجام داد، وظیفه این بنیاد در قبال یکی از پیشگامان سینمای کودک و نوجوان ایران بود.
او ادامه داد: این افتخار را داشتیم که اول آبان، بزرگداشت «کامبوزیا پرتوی» را در سی و سومین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان برگزار کردیم و او، همه رنج و سختیهایی که متحمل میشد، پذیرفت که به این مراسم بیاید و خرسندم از این که ما به سهم خود موفق شدیم به جایگاه برجسته این سینماگر موفق سینمای ایران و سینمای کودک و نوجوان، ادای دین کنیم.
او با اشاره به تأثیر مثبت این بزرگداشت در روحیه مرحوم پرتوی اظهار داشت: من از ابتدای امسال که ایشان درگیر عارضه مغزی شده بود، پیگیر احوال او بودم و بعد از برپایی این مراسم، برایم فیلمنامهای به نام «آینده بچهها» فرستادند و بسیار شگفتزده شدم از این که این هنرمند، با وجود درگیری با کسالت و بیماری این قدر مشتاقانه به سینمای کودک و نوجوان عشق میورزید و شور و هیجان انجام کار جدید در این سینما داشت.
مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی با اشاره به توانایی کامبوزیا پرتوی در ساخت فیلمهای موفق با شاخصههای معرف سینمای نوین ایران در دنیا و فیلمهای پرمخاطب برای کودکان و نوجوانان، گفت: آثار ایشان، تجسم غایی هدف سینمای کودک در دهه 60 و 70 بود.
تابش ادامه داد: او عاشق سینما بود. با ساختن فیلم «کامیون» که با مشارکت بنیاد سینمایی فارابی به انجام رسید، این نظرگاه را ارائه داد که در پناه عشق، هیچ آوارگی وجود ندارد. این عشق در حیات او بارز بود و زندگی سرشار از محبتی داشت، ضمن آن که شور و حال نوجوانانه و شناخت دقیقش از نسل نوجوان، به خلق آثاری چون «من ترانه 15 سال دارم» و «فراری» بر اساس فیلمنامههای او انجامید.
دبیر جشنواره فیلم کودک در ادامه به حضور پرانرژی زندهیاد پرتوی در سومین المپیاد فیلمسازی نوجوانان کشور (در سال 98) اشاره کرد و گفت: ایشان به جشنواره افتخار داد و به همراهی همسرشان خانم نسرین مرادی به عنوان منتور و مربی و با همان شوروحال نوجوانی در المپیاد حاضر شد و این شور در کلاسهایی که به همراه سایر هنرمندان با نوجوانان در این المپیاد داشت، به چشم آمد.
تابش گفت: ما شخصیت ارزشمندی را از دست دادیم که یکی از مهمترین شاخصههایش، نحوه ارتباط با فیلمسازان جوان و مشورت دادن به آنها بود و دیگر ویژگی مهم او، بازنویسی بسیاری از فیلمنامههای موفق سینمای ایران به دست پرتوان او به شمار میرفت. او با شناخت و تلاشش در هر دو گونه سینمای فانتزی و واقعگرا، به نوعی خط واصل بین دو جهان خیال و واقع بود و این ریشه در اصالتی است که در وجود او بود و در آثارش نمود داشت.
در بخشی از این مراسم مجازی، «نسرین مرادی» همسر زندهیاد پرتوی با اشاره به جایگاه این فیلمساز، از این گلایه کرد که او با دل پر از دنیا رفت و به خاطر اکران نشدن آخرین فیلمش (کامیون) مدتها دوندگی کرد و دست آخر به نتیجهای نرسید. او همچنین به تلاش بیوقفه پرتوی در عرصه فیلمنامهنویسی تا آخرین لحظههای حیات اشاره کرد.
*او سعی میکرد به همه کمک کند
«رسول صدرعاملی» کارگردان سینمای ایران که بیشترین همکاری با با کامبوزیا پرتوی داشته است، در این مراسم با تسلیت به فرزندان و همسر و خانواده زندهیاد پرتوی و اهالی سینمای ایران، گفت: هیچکدام از خانواده سینما نیست که کامبیز را نشناسد و جزئیات رفتار و کردار دوستداشتنی و دلبریهای درخشانش در همه زمینهها را ندیده باشد. او یک سینماگر تأثیرگذار بود و در این واقعیت، تردید نکنید. او فقط یک فیلمنامهنویس ساده یا یک فیلمساز نبود. بدون اغراق هر شب خانه او محل رفت و آمد فیلمسازان جوان بود. بچههایی که از شهرستانها فیلمنامه به دست نزد کامبیز میآمدند و از او مشورت میگرفتند. و این غیر از خود ما بود که حرفهای بودیم. او سعی میکرد به همه کمک کند. ما فیلمنامهنویس خوب کم نداریم اما تفاوت او با همه آنها این بود که کامبیز فقط برای خودش کار نمیکرد و خودش را نسبت به هر کسی که علاقهمند جدی سینماست، مسئول میدانست و چیزی را دریغ نمیکرد. او یک شخصیت جامع داشت.
صدرعاملی همچنین به ذکر خاطراتی از همکاریهای مختلفش با این هنرمند فقید پرداخت.
«نادر مقدس» و «جهانگیر کوثری» از دیگر حاضران در این مراسم مجازی بودند. همچنین «فرهاد توحیدی» فیلمنامهنویس و از دوستان دیرین زندهیاد پرتوی از دوران دانشگاه، با ذکر خاطراتی از او در مقاطع مختلف، او را یک هنرمند و فیلمنامهنویس یگانه قلمداد کرد که شهودی زیست و خیاموار زندگی کرد و هیچگاه خود را در غم فردا، محصور نکرد. «مسعود کرامتی» بازیگر، کارگردان و از دوستان قدیمی کامبوزیا پرتوی در این مراسم مجازی با ذکر خاطراتی از او و علاقهمندیاش به زندگی و سینما، درباره لزوم قدردانی بیشتر جایگاه هنرمندان برجسته ایرانی صحبت کرد و گفت: رفتن «کامبیز» دردهای مرا بیشتر کرد. او دوست من بود و دوستش میداشتم و از بابت رفتنش عمیقا متاسفم اما درد عمیقتر من این است که او میتوانست کارهای بیشتری بکند و بیشتر از این قدر ببیند.
«بهمن فرمانآرا» در پیامی صوتی به این مراسم مجازی ضمن برشمردن ویژگیهای این فیلمساز فقید، او را یک آدم استثنایی دانست.
* کاش با همان قلم روانت بنویسی که دنیا میتوانست چگونه شود و نشد
در بخشی از این مراسم، «رخشان بنیاعتماد» در یک پیام صوتی، دلنوشتهای را خطاب به پرتوی خواند و گفت: نمیدانم به غم از دست دادن عزیزانی مثل تو فکر بکنم یا به موهبت رها شدن تو از این دنیای عفونی؟ با شیوع کرونا غافل از ابعاد فاجعه فکر می کردم جهان بعد از کرونا حداقل برای نسلهای بعد، جهان بهتری خواهد شد. کرونا ماند ولی انسان دوپا درسی از این شرایط نگرفت. جنگ و کشتار بیرحمانه و ترورهای وقیحانه ادامه پیدا کرد. و ما فقط نظارهگر ردشدن قافله عزیزانی مثل تو بودیم که از جلوی چشمانمان میگذرند و ما در انتظار رسیدن نوبت خودمان هستیم. کاش بنویسی... کاش با همان قلم روانت بنویسی که دنیا میتوانست چگونه شود و نشد. یادت گرامی.
* کامبیز قصهگو میشنوی؟
همچنین «فرشته طائرپور» در دلنوشتهای تأثربرانگیز که به شکل پیام صوتی خطاب به این راوی سینمای کودکان و نوجوانان خواند، سوگوار درگذشت این سینماگر شد.
در این پیام صوتی «طائرپور» چنین گفت: «یا حفیظ و یا امین. کامبیز پرشروشور... کامبیز قصهگو میشنوی؟ صدای بچهها را میگویم. بچههای دیروز، بچههای امروز. بچههای فردا. و بچههای همیشه را. بچههای فیلم ماهی. گلنار. گربه آوازه خوان. بازی بزرگان... چند روز است که در هوای بارانی نام تو را صدا میکنند و خاطراتشان با تو را مرور میکنند. کامبیز قصهگو میشنوی؟ صدای خندهها و آواهای حیرت بچهها را میگویم که در سالنهای تاریک سینما، چشم به نور پرده بزرگ دوختهاند تا آقاخرسه و تپله تنبلی و خاله قورباغه را تماشا کنند که جان گرفتهاند و آواز میخوانند. و حتی بفهمی نفهمی گاهی هم دور از چشم سختگیران عبوس میرقصند. میشنوی صدای بچهای را که با سربلندی به پدرش میگوید: دیدی گفتم عروسکها هم میتوانند راه بروند و حرف بزنند؟ کامبیز چه خوب به کمک بچهها آمدی تا به بزرگترهایشان بفهمانند که دنیایی مهربانتر و زیباتر از دنیایی که در آن به جان هم افتادهایم هم هست. دنیایی که در آن خرسهای بزرگ و نادان، سرانجام از بچههای کوچک و دانا شکست میخورند. کامبیز شوخطبع و بذلهگو میشنوی هقهق بچهای را که ساعتها در صفی ایستاده و بلیتهای گیشه تمام شده؟ کامبیز میشنوی صدای بانوی میانسالی را که از خارج تلفن کرده و میگوید خوشحالم که قهرمان کودکی من گلناری بود که خمیر کلوچههایش ترش میشد. گوش کن کامبیز. همه بچههایی که دوباره دست بزرگترهایشان را گرفته و به سینما آمدهاند و دارند با عروسکهای تو در سالن همخوانی میکنند و سالن از صدای آنها و بزرگترهایشان پر از غوغا و نشاط شده...
*«گلنار» باعث شد رویای کودکی ما رنگی شود.
«غزل شاکری» بازیگر سینما که در «گلنار» با کامبوزیا پرتوی سینما را شروع کرد، ضمن برشمردن خاطراتی از این فیلمساز گفت: ما بچههای زمان جنگ و روزهایی بودیم که رویاهایمان هم سیاه و سفید بود و کودکی شادی نداشتیم. «گلنار» باعث شد رویای کودکی ما رنگی شود.
* پیشنهاد راهاندازی «مجمع گردآوری آثار پدیدآورندگان فرهنگ و سینما»
«تورج اصلانی» کارگردان و مدیرفیلمبرداری سینمای ایران از دیگر حاضران در این مراسم مجازی بود که به ذکر خاطرات و شاخصههایی از کامبوزیا پرتوی در ساخت فیلم «کامیون»، انتخاب بازیگر و ... در این فیلم پرداخت. اصلانی گفت: او دوست داشت در کارگردانی سادگی را معیار قرار دهد و بیشتر میخواست از زبان سینما برای بیان قصههایش بهره ببرد. تکنیک سینما را تا جایی دوست داشت که در خدمت احساس باشد و نه فراتر از آن. برای همین آثارش ماندگار است و در ذهن هم ما به عنوان مخاطب ثبت شده است. ساده برخورد کردن و در عین حال عمیق بودن، ترکیبی از شخصیت آقای پرتوی بود. ایشان به نظرم به شفافی یک کودک و به پختگی یک فیلسوف بود.
اصلانی در بخش پایانی صحبتهایش پیشنهاد گردآوری آثار این فیلمساز را مطرح کرد و گفت: خواهش می کنم از کانون کارگردانان و آقای تابش، برای این که پرتوی و پرتویها در سینمای ایران فراموش نشوند، تشکلی با عنوان مجمع گردآوری آثار پدیدآورندگان فرهنگ و سینما به وجود بیایدو هنرمندی مانند آقای پرتوی، قصههای بسیار زیادی دارد که لازم است گردآوری شود. آقای پرتوی آدم بخشندهای بود و دوست داشت قصه بگوید و برایش مهم نبود که چه کسی آن را میسازد. این حرکت روح او را شاد خواهد کرد.
*دوفیلم پرتوی، مشخصترین آثارش در بیان عقیده هستند
«فریدون جیرانی» کارگردان و فیلمنامهنویس سینمای ایران در بخشی از این مراسم به صورت تلفنی روی خط لایو آمد و در سخنانی ضمن تسلیت ضایعه درگذشت کامبوزیا پرتوی به سینمای ایران، کاوه و کسری پرتوی، نسرین مرادی و فرشته صدرعرفایی، گفت: این مراسم با تعبیر «محسن امیریوسفی» درباره «کامبوزیا پرتوی» با عنوان «روشنفکر آرام» آغاز شد. من از همین نقطه شروع میکنم. شاید ما در جهان سوم دنبال واژههایی باشیم که از آنها معانی بیرون نیاید. نسل سوم فیلمسازی گرفتار همین محافظهکاری شدند و به همین دلیل در کارهای فیلمسازان مشخصا کامبوزیا پرتوی، نمیتوان عقیده یا تفکر خاصی را دنبال کرد. تفکر او متأثر از شرایطی است که در آن زندگی کرده است. خانم طائرپور به کامبیز قصهگوی دنیای مهربانیها اشاره کرد و این دنیا که او در فیلمهای کودکانه پایان دهه شصت خود ترسیم کرد، محصول پایان جنگ است و امید به این که ما تغییراتی در جامعه خواهیم داشت و به سمت آزادیهای بیشتر حرکت میکنیم. او در ادامه به سمت حرفهای جدیتر در «بازی بزرگان» میرود در حالی که شرایط هم تغییر یافته است. در ادامه شرایط محدود بر کار او هم اثر میگذارد و او در ادامه، چه زمانی میتواند خودش را مطرح کند؟ به عقیده من تنها دورهای که کارگردانها میتوانند عقاید خود را مطرح کنند و روشنتر و شفافتر حرف بزنند، بین سالهای 77 تا 80 یعنی دوره اول اصلاحات است. در این دوره، دو فیلمنامه «دایره» و «قطعه ناتمام» از کامبوزیا پرتوی در این دوره، به نظر من مشخصترین فیلمهای او به لحاظ بیان حرف و عقیده هستند. در ادامه باید دنبال او در فیلمهای آقای صدرعاملی، فیلم خیابانهای آرام، فیلم فراری و ... بگردی و این جستجو ادامه دارد و پایانی ندارد. آقای کرامتی حرف قشنگی زد و گفت اگر کامبوزیا پرتوی در جای دیگری متولد شده بود، هوش و ذکاوت او تبلور بیشتری پیدا میکرد و حتما یک رماننویس یا یک قصهنویس میشد که این از تلخی روزگار ماست...
* امیدوارم که فیلمنامههای ناتمام یا کارنشده آقای پرتوی به تصویر کشیده شود
«فرشته صدرعرفایی» در این مراسم مجازی با ابراز تأسف از این که در این شرایط نمیتوانیم مراسمی در خور نام این فیلمساز برپا کنیم، این ضایعه را به جامعه سینمای ایران و همسر زندهیاد پرتوی (نسرین مرادی) تسلیت گفت و ضمن برشمردن ویژگی غیرقابل تغییر بودن و کامل بودن فیلمنامههای این فیلمساز در فیلمهای دایره و کافه ترانزیت که با بازی او ساخته شد، گفت: به ندرت پیش میآید فیلمنامهای دست بازیگر باشد و نتوانی جملهای از آن را عوض نکنی و معمولا نادرند فیلمنامهنویسانی که اینقدر ساختمان فیلمنامه آنها درست باشد که بازیگر نتواند پیشنهادی برای تغییر دیالوگ یا چیزی از آن ارائه بدهد. او گفت: من به بهترین شکل شاهد بودم وقتی کامبوزیا پرتوی فیلمنامه مینوشت، چگونه آن را بازی میکرد. وقتی او در اتاق کارش در خانه کار میکرد، من صدای ایشان را میشنیدم و میدیدم که چگونه تک تک نقشها را بازی میکند. او دوست داشت چیزی را که مینویسد، برای دیگران بخواند و از دیگران نظر بگیرد.
صدرعرفایی گفت: امیدوارم که فیلمنامههای ناتمام یا کارنشده آقای پرتوی به تصویر کشیده شود و مطمئنم این چیزی است که او میخواست.
«کاوه پرتوی» و «کسری پرتوی» فرزندان این فیلمساز فقید نیز در این مراسم مجازی به وجوه دیگری از شخصیت اجتماعی، خانوادگی و سینمایی او اشاره کردند.
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: بنیاد سینمایی فارابی علیرضا تابش کامبوزیا پرتوی بنیاد سینمایی فارابی سینمای کودک و نوجوان مراسم مجازی کامبوزیا پرتوی کانون کارگردانان زنده یاد پرتوی فیلمنامه نویس سینمای ایران نسرین مرادی آقای پرتوی بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۱۷۷۳۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آقای حسن فتحی! تکلیف ما با آخرین ساخته شما دقیقا چیست؟
آفتابنیوز :
فیلم «مست عشق» بالاخره پس از حواشی فراوان اکران شد و در نخستین روز نمایش عمومی خود، یک رکوردشکنی سهمگین از خود به جای گذاشت و توانست با جذب ۵۱ هزار مخاطب، رکورد فروش روز نخست سینما را از آن خود کند. مجموع فروش این فیلم برای روز نخست، ۳ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان بوده است.
آخرین ساخته حسن فتحی یکی از مهمترین فیلمهای چند سال اخیر است که حاشیههای زیادی در اطراف آن شکل گرفت و حالا بعد از چند سال رنگ پرده دیده است. یکی از پروژههای مهم و بینالمللی سینمای ایران درباره شخصیت محبوب عارفان و صالحان مولانا جلالالدین محمد بلخی. در ادامه مروری داریم بر متن و حاشیه و اطلاعات فیلم مست عشق.
بازیگران و عوامل فیلم مست عشق
یکی از ویژگیهای جذاب فیلم مست عشق ترکیب حضور بازیگران آن است. از ستارگان مطرح سینمای ایران و ترکیه همگی در این اثر سینمایی دور هم جمع شدهاند و میتوان این فیلم را یکی از مهمترین و پرستارهترین آثار سینمایی چند سال اخیر دانست؛ پارسا پیروزفر بازیگر مطرح و محبوب سینمای ایران در نقش مولانا بازی میکند و شهاب حسینی نیز در نقش شمس تبریزی با گریمی متفاوت و دیدنی در این اثر حضور دارد. حسام منظور دیگر بازیگری است که یکی از نقشهای اصلی این فیلم یعنی شخصیت حسامالدین چلبی (همنشین و شاگرد مولانا) را بر عهده گرفته است.
بوراک توزکوپاران بازیگر مطرح سینمای ترکیه در نقش سلطان ولد (پسر بزرگ مولانا) حضور دارد. بوران کوزوم دیگر بازیگر مطرح ترکیه است که نقش علاءالدین (پسر مولانا) را بازی میکند. اما شاید یکی از مهمترین چهرههای این فیلم هانده ارچل ستاره تلویزیون و سریالهای ترکیه است که در مست عشق در نقش کیمیا خاتون (دختر مولانا) حضور یافته است. بنسو سورال در نقش مریم، سلما ارگچ در نقش کِرّا خاتون (همسر مولانا)، ابراهیم چلیکول در نقش اسکندر و خالد ارگنچ ستاره مطرح ترکیه که پیش از این در سریال دیدنی حریم سلطان بازیگر نقش محوری بود در نقش پدر مولانا، از دیگر بازیگران این فیلم هستند.
مهران برومند تهیهکننده این اثر است که با سرمایهگذاران کشور ترکیه این فیلم را تولید کرده و تمامی تصاویر در کشور ترکیه ضبط شده است. فاهیر آتاک اوغلو آهنگساز آثاری همچون عمر و حریم سلطان، آهنگسازی موسیقی فیلم را بر عهده داشته و علیرضا قربانی موسیقی تیتراژ آن را اجرا کرده است.
خلاصه داستان
داستان فیلم مست عشق بخشی از زندگی «مولانا» و «شمس تبریزی» در سالهای ۶۴۰ تا ۶۴۵ هجری قمری را به تصویر میکشد. این فیلم دربارهی رابطه «مولانا» با «شمس تبریزی» و عشقی که او نسبت به «شمس» داشت و تأثیر فراوان او بر زندگی و اشعار «مولانا» و عشق و ارتباط او با خدا و عرفان را به تصویر میکشد.
پرسش بزرگی که مست عشق مطرح میکند
صفحه اینستاگرامی فیلمتو که اخبار حوزه سینما را پوشش میدهد درباره ساختار فیلم مینویسد: آیا «مست عشق» سخنی تازه در باب یکی از رازآلودهترین روابط انسانی دارد؟ آیا سازندگان، مخاطب را به نکاتی مگو، ارجاع میدهند؟ پاسخ منفی است. پس چرا باید «مست عشق» را دید؟ به این دلیل که فیلم دارای هویتی مستقل است و خوانش مخصوص به خود از سوژه را دارد. وانگهی، یکی از کارکردهای سینما، تصویری کردن شنیدهها و خواندهشدهها است؛ حتی اگر حرفی تازه نداشته باشد.
مهم این است که حالا، در ویترین سینمای ایران فیلمی وجود دارد که فرازهایی از زندگی شمس و مولانا به همراه اتفاقات زمانه را تبدیل به یک روایت سرگرمکننده، با چاشنی قصه، فضاسازی، موسیقی، بازیهای خوب و ... کرده. تازه، در حد توان، تلاش کرده منصف باشد و از قدیسسازی و تاکید اغراقآمیز بر جغرافیا (ایرانی بودن مولانا) بپرهیزد. چون هدف اصلی فیلم همانی است که بارها شمس بیان میکند: «عشق یا تکلیف؟» و آنچه مولانا را از مرحله زهد به عرفان میرساند، رهایی از قید تکلیف و راهی شدن در وادی عشق است.
روایتی عامهپسند با حضور کمجانِ مولانا
الهه آرانیان در روزنامه خراسان مینویسد: در «مست عشق» حضور مولانا در قامت یک شاعر و عارف را خیلی کم رنگ خواهید دید و بیشتر روایت عاشقانه و معمایی از سرگذشت شمس تبریزی و اینکه چه بر سرش آمده و مرده یا زنده بودنش، شما را درگیر خواهد کرد. رفت و برگشت بین گذشته و حال و روایت آن چه قبلاً اتفاق افتاده و پل زدن به سمت آنچه در زمان حال رخ داده، به جذابیت فیلم کمک کردهاست. در روزگارِ مصادره مفاخر و بزرگان ایرانی، تأکید بر ایرانیبودن مولانا و زادهشدن او در بلخ و نیز زبان استوار فیلم نامه و استفاده از زبان رسمی فارسی در «مست عشق» شایسته تحسین است.
تیتراژ پایانی فیلم با صدای علیرضا قربانی و آهنگ سازی حسام ناصری از دیگر نقاط قوت آن است که در چند روز گذشته در فضای مجازی با بازخورد خوب مخاطبان همراه بودهاست. طراحی صحنه و طراحی لباس شخصیتها نیز متناسب با روزگار مولانا در قرن هفتم هجری است. عده قابلتوجهی از مخاطبان هم به تدوین فیلم انتقاد کردهاند. به هر حال «مست عشق» را با همه کموکاستیهایش باید دید و امیدوار بود که زندگی دیگر چهرهها و بزرگان فرهنگ و ادبیات این سرزمین هم به تصویر کشیده شود.
نظر کاربران چیست؟
آیدین سیارسریع: ساختن فیلمی درباره مولانا کار سختیه. اگه روی سیر و سلوک و تحول درونی مولانا تمرکز بشه جذابیتی برای مخاطب سینما نداره. از طرفی اگه کشمکش بیرونی اضافه و پرداخت هالیوودی پررنگ شه، میشه همین که دوستان زحمت کشیدن. ترکیبی از گیم آو ترونز و کلید اسرار. پس اصلا چه کاریه کلا؟
سوین: فیلم «مست عشق» بنظرم ارزش دیدن داره و جدا از بازیگران موسیقی فوقالعادهای داشت. هرچند میشه انتقادهایی مثل دوبله شدن دیالوگهای ترکی و کم بودن صحنههای شمس و مولانا مطرح کرد. بازیگری هانده ارچل اینبار عالی بود.
پرسفونه: واقعا از مست عشق خوشتون اومد؟ جز بازیگر خوشگل و دکور خفن چی داشت واقعا؟
محدثه: هانده ارچل یه استوری از مست عشق نذاشت حداقل بگه آره منم تو این کار بودم، بعد ما کم مونده رو تیشرتمون پوستر مست عشق رو چاپ کنیم چرا، چون ایران بعد عمری با یه کشور خارجی کار داده بیرون. ترکیه اونقدرا که باید و شاید خارجی نیست از هیجانت کم کن ایرانی.
مهرو: یه جوری از مست عشق بد میگید که آدم جرات نمیکنه بگه خوشش میاد. درسته شاهکار سینمایی نبود، وقتی اینقدر که داره له میشه هم نبود. همینجوری هم فتحی مجبور شده فیلم رو سلاخی کنه.
ماندانا: "مست عشق" رو دیدیم و به نظرم:
۱: بازی شهاب حسینی خوب نبود، حداقل نسبت به بازی ابراهیم چلیکول.
۲: فیلمنامهش خوب نبود، انتظاری که داشتم رو ندیدم، روایتهای سطحی داشت.
۳: جلوههای بصری قشنگی داشت.
۴: اگه کتاب ملت عشق بخونی برات جذابتره؛ که من نخوندمش!
منبع: سایت برترینها